خدای خوبم من در کلبه فقیرانه خود چیزی دارم که تو در عرش کبریایی ات نداری !
من خدایی چون تو دارم و تو چون خودت نداری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
|
|
|
نویسنده : حامد یعقوبی
تاریخ : دو شنبه 4 شهريور 1392
|

آقا جونم سلام ...
خواستم برات شعر بنویسم که بگم زود بیا آقای من...
که خسته کننده شده زندگی...اما پشیمون شدم، از خودم حرصم گرفت که چرا وقتی خسته میشم یادت میفتم که چرا تو شادیهام یادم نمیفته که بگم یوسف زهرا الان تنهاست...
مهدی جان خواستم بنویسم اللهم عجل لولیک الفرج امـــــا شَرمم اومد...شَرمم اومد چیزی رو اینجا بنویسم که شاید فقط یه حرفه نه یه درد...نه درد بودنت که حس کنم نبودنت رو...
امروزم که از خواب بیدار شدم و مرور کردم امــــــــــــا یادم نیومد که امروز گفته باشم سلام امام من....
چطور بهت بگم منتظرم.....میدونی میخوام اعتراف کنم که جراتش رو ندارم اگه بگم منتظرم میدونم که دروغ گفتم اما نمیخوام جلو چشمات بهت دروغ بگم.....
این روزا دارم به یه نتیجه میرسم به یه تغییر اساسی...به یه آچارکشی....میدونم روزی میتونم بگم آقای من بیا که بیتابت باشم نه الان که این همه گناه میبینمو دَم نمیزنم و خیلی اوقات خودمم همراهی میکنم...
اما با همه اینا با همه گناهکاریام با همه کوتاهیام آقاجونم خیلی دوستت دارم میدونم که دوست داشتن کمه میدونم که عاشق نیستم...کمکم کن تو مسیر عاشقی...آقای من
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
|
آمار مطالب
:: کل مطالب : 339
:: کل نظرات : 248
آمار کاربران
:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0
کاربران آنلاین
آمار بازدید
:: بازدید امروز : 139
:: باردید دیروز : 164
:: بازدید هفته : 341
:: بازدید ماه : 1033
:: بازدید سال : 8860
:: بازدید کلی : 347209
|